چگونه تاب‌آوری بچه‌ها در مشکلات را بالا ببریم | کودکان را گلخانه‌ای تربیت نکنیم

  • کد خبر: ۳۷۸۵۸۶
  • ۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۲
چگونه تاب‌آوری بچه‌ها در مشکلات را بالا ببریم | کودکان را گلخانه‌ای تربیت نکنیم
برای افزایش قدرت تحلیل و پذیرش مشکلات در بچه‌ها باید تاب‌آوری آن‌ها را بالا ببریم.

به گزارش شهرآرانیوز؛ «اینجوری نه، خراب میشه! بده من تا درستش کنم.»، «نه مامان، نباید این‌قدر فشارش بدی، می‌شکنه.»، «مامان جون دستت رو می‌بری باز، بذار خودم بیام الگوت رو دربیارم.»، «صدبار گفتم ریاضیات رو ننویس تا خودم بیام.» و «گفته بودم با اون پسر بی‌ادب حرف نزن؛ بذار الان زنگ می‌زنم به مامانش.» در همان یک‌ساعتی که میهمانشان هستم، این‌قدر بکن و نکن می‌کند که کلافه می‌شوم. 

به نشانه اعتراض می‌گویم: «امیرحسین هشت‌ساله است، نه دوساله! بذار خودش آزمون و خطا کنه.» حرفم را نشنیده می‌گیرد: «همه بچه‌ها که یکی نیستند. امیرحسین خیلی حساسه. اگه یه وقت تصادفی هم اشتباهی بکنه تا شب کارش گریه است.» هرچه توضیح می‌دهم حاضر نیست که بپذیرد اشتباه از روش تربیتی خود اوست، نه بی‌دست‌وپایی امیرحسین یا حساسیت زیاد روحی‌اش.

 آسیب‌های تربیتی‌اش را فهرست و چند صفحه و کانال اینترنتی روان‌شناسی کودک را به او معرفی می‌کنم تا در این زمینه قدری اطلاعاتش را افزایش دهد. درباره شرایط خودش و امیرحسین نیز با یک روان‌شناس کودک صحبت می‌کنم. توضیحاتی که او دراین‌باره می‌دهد بسیار پیچیده‌تر از آن‌چیزی است که بتوان با چند دستورالعمل ساده مشکل را برطرف کرد. مشکلی که به گفته این روان‌درمانگر با روش تربیتی‌ای که والدین امروزی درپیش گرفته‌اند، قدری این روز‌ها فراگیر هم شده‌است.

موضوعی که بهانه‌ای شد تا ما هم امروز بخواهیم به کمک دینا جانعلی‌پور، روان‌شناس و روان‌درمانگر کودک قدری درباره آن با شما والدین عزیز صحبت کنیم تا اگر شما هم همین مسیر تربیتی اشتباه را درپیش گرفته‌اید تا دیر نشده است فکری برای آن بکنید.

تاب‌آوری، رمز موفقیت یا شکست

پیش از اینکه وارد دنیای کودکان شویم، بد نیست نگاهی به تفاوت‌های خودمان داشته‌باشیم. آنچه ما بزرگ‌تر‌ها را از هم متمایز می‌کند و زمینه موفقیت یا شکستمان را رقم می‌زند، میزان تحصیلات، خوش‌شانسی و بدشانسی یا ثروت و ارتباطات خاصمان نیست، بلکه تاب‌آوری و میزان پذیرشمان در برخورد با مسائل و مشکلات است.

 یعنی وقتی با مسئله‌ای برخورد می‌کنیم، تا چه اندازه می‌توانیم احساساتمان را مدیریت و به آن چالش فکر کنیم و درنهایت راه‌حلی برای آن پیشنهاد بدهیم. موضوعی که بدون شک سنگ بنای آن در کودکی پایه‌ریزی می‌شود. وقتی که والدین فرصت تجربه‌های جدید را بدون درنظر گرفتن سود و زیان لحظه‌ای آن، برای بچه‌ها فراهم می‌کنند و به آنها اجازه می‌دهند مسئولیت پیامد انتخاب‌هایشان را بپذیرند.

اتفاقی که به‌طور حتم، والدین ترسو، وسواسی و سخت‌گیر مانع از رُخ دادنش در زندگی فرزندانشان می‌شوند، چون هیچ‌گاه اجازه تجربه، آزمون‌و‌خطا و فضا برای گفت‌و‌گو‌های تحلیلی به فرزندانشان نمی‌دهند. این دسته از والدین ترجیح می‌دهند در برخورد با هر مشکل، مسئله یا چالشی سریع خودشان وارد میدان شوند و آن را برطرف کنند.

برای نمونه اگر کودک در چیدن قطعات جورچینش اشتباه کند یا یکی از اسباب‌بازی‌هایش را خراب کند، اجازه فکر کردن و پیداکردن راهکار به کودک نمی‌دهند و سریع مشکل را برطرف می‌کنند. اتفاقی که پیامد آن تربیت کودکانی ضعیف و مسئولیت‌ناپذیر است که درکی از مشکلات ندارند و نمی‌توانند آنها را بپذیرند.

رشد تحلیلی = رشد تاب‌آوری

هیچ پدر و مادری به‌دنبال تربیت کودکی ضعیف و ناتوان نیست. کودکی که نتواند از پس مشکلاتش بربیاید. پس وقتی از تاب‌آوری صحبت می‌کنیم، قصدمان این است که از این طریق میزان پذیرش بچه‌ها و قدرت تحلیلشان را در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی افزایش دهیم.

ایجاد تاب‌آوری هم یک روش یا دستورالعمل خاص ندارد که بخواهیم آن را نسخه کنیم و همه والدین از آن پیروی کنند. بلکه تاب‌آوری با لحظه‌لحظه‌ای که کودک تجربه می‌کند، کسب می‌شود. درواقع، تاب‌آوری را باید یک مهارت پایه و مادر دانست با چند شاخصه مهم:

  • تنظیم هیجانات یا مدیریت احساسات
  • تفکر تحلیلی و حل مسئله
  • انعطاف‌پذیری ذهن
    • بچه‌ها انعطاف‌پذیری و خلاقیت بیشتری به‌نسبت بزرگ‌سالان دارند که با رشد از میزان آن کم می‌شود.
  • امید و نگاه مثبت واقع‌بینانه، نه توهم‌پردازانه
  • ارتباط امن با والد (دل‌بستگی)
    • ایجاد امنیت خاطر در کودک که در هرشرایطی والدینش حمایتگر و پشتیبان او هستند تا بتواند مسئولیت انتخاب‌هایش را برعهده بگیرد.
  • احساس توانمندی
    • درکودک باور «من بودن» و «من می‌توانم» شکل بگیرد و استقلال او حفظ شود.

چگونه کودکانی تاب‌آور تربیت کنیم؟

برای شکل‌گیری تاب‌آوری در کودکان آنها باید بتوانند احساساتشان را بشناسند و از واکنش‌های احساسی به فکرکردن برسند. به‌عبارتی پیش از اینکه در برخورد با مشکلی احساسات نشان بدهند، بتوانند به آن مشکل فکر و برای آن چندراه‌حل پیدا کنند. برای این منظور هم باید بتوانیم کودکان را هم‌زمان با رشد جسمی و فکری، مرحله به مرحله آموزش بدهیم.

۰ تا ۳ سالگی

در این فاصله سنی کودک باید به شناخت نسبی از خودش و دنیای پیرامونش برسد. برای این منظور هم باید اجازه بدهیم کودک همه‌چیز را لمس کند، بشناسد، خراب کند و به‌هم بریزد. همچنین متناسب با سنش مسئولیت‌هایی را داشته‌باشد، برای نمونه خودش دست‌شویی برود، در اتاق خوابش تنها بخوابد و غذایش را خودش بخورد.

۳ تا ۵ سالگی

این سن، سن پایه‌گذاری تاب‌آوری است. اگر کودک چیزی را خراب می‌کند، نباید سرزنشش کنیم و سریع راه‌حل بدهیم، بلکه باید اجازه بدهیم خودش امتحان و آزمون‌و‌خطا کند و یاد بگیرد که چگونه آن را درست کند. همچنین باید احساسات کودک را نام‌گذاری کنیم. برای این منظور می‌توانیم افکارمان را با صدای بلند در برابر کودک به زبان بیاوریم. برای نمونه «تو الان مامان را زدی، پس برای همین عصبانی هستی.» یا «تو الان گریه می‌کنی، پس ناراحت هستی.» این به رشد تاب‌آوری در کودک کمک می‌کند. می‌توانیم بازی‌های کوچک انجام بدهیم تا کودک معنای چالش را بهتر درک کند. برای این منظور استفاده از داستان و قصه‌گویی لازم است تا کودک بتواند در شرایطی تخیلی قرار بگیرد و خلاقانه راه‌حل بدهد.

۶ تا ۸ سالگی

سن شروع حل مسئله است، یعنی کودک باید یاد بگیرد مشکلش را تعریف کند. برای این منظور باید اجازه اشتباه کردن و مسئولیت‌های کوچک را به او بدهیم، برای نمونه «امروز سفره را تو پهن کن.» یا «امروز گردگیری اتاقت رو خودت انجام بده.». حواسمان باشد اگر کودک در انجام مسئولیت سپرده شده اشتباهی کند او را سرزنش نکنیم. باید تلاش کودک برایمان مهم باشد، نه نتیجه کار. در این سن باید دائم از کودک سؤال بپرسیم «خوب، حالا برای این مشکل چه‌کار می‌تونی بکنی؟»

۹ تا ۱۲ سالگی

سن شروع تاب‌آوری پیشرفته است. مغز در این سن به‌اندازه کافی رشد کرده و به سمت تفکر انتزاعی می‌رود. کودک مسائل، مشکلات و مفاهیم را بهتر درک می‌کند و می‌تواند علت یک مشکل را بفهمد و از زاویه‌های مختلف به آن نگاه کند. توصیه می‌کنیم دفتر ثبت چالش روزانه تهیه کنید و همه اعضای خانواده چالش‌های روزانه‌شان را ثبت کنند، برای نمونه «امروز کیف پولم را در خانه جا گذاشتم.» یا «امروز دیر به محل کار رسیدم.» یا «امروز نمره ریاضی‌ام را کم گرفتم.» سپس ساعت خاصی را در شبانه‌روز مشخص کنید و جلسه‌ای خانوادگی ترتیب بدهید. در این جلسه درباره مشکل هر یک از اعضای خانواده باهم گفت‌و‌گو‌های تحلیل داشته‌باشید و راه‌حل‌های چندگانه بدهید. بهتر است راه‌حل‌های یکدیگر را بررسی و درباره پیامد هر راه‌حل باهم بحث کنید تا کودک بفهمد هر انتخاب پیامد‌هایی دارد که مسئولیت آن با خود اوست.

۱۳ تا ۱۵ سالگی

سن تاب‌آوری هیجانی‌تحلیلی است. یعنی نوجوان باوجود بالابودن هیجاناتش باید یاد بگیرد، درست فکر کند و تصمیم بگیرد. به‌کارگیری روش هزینه‌فایده برای این منظور بسیار عالی است. نوجوان باید بداند هرکاری انجام می‌دهد سود و زیانی دارد که مستقیم متوجه خود اوست، برای نمونه اگر درس نخواند و بازی کند، نمره بدی می‌گیرد. نکته دیگری که در این سن باید روی آن کار کنیم، توجه به ارزش‌ها، علایق و چیز‌هایی است که نوجوان دوست دارد و به آنها اهمیت می‌دهد. بهتر است پروژه‌های خانوادگی طولانی‌مدت برای اعضای خانواده تعریف کنیم و نتیجه و روند کار را باهم به اشتراک بگذاریم تا بچه‌ها فکر کردن به مسائل و راه‌حل پیداکردن را یاد بگیرند و بدانند هر انتخابی پیامدی برای آنها دارد.

۱۶ تا ۱۸ سالگی

در این سن تاب‌آوری و مسئولیت‌پذیری واقعی شکل می‌گیرد و تثبیت می‌شود. بچه‌ها باید یاد بگیرند از تولد تا لحظه مرگ زندگی چالش‌طور است، ازاین‌رو باید بتوان از آن چالش‌ها گذشت و آنها را هضم کرد. همچنین بچه‌ها باید بفهمند که ما مسئول انتخاب‌هایمان هستیم. لازمه آن هم این است که به‌جای ترساندن بچه‌ها که این‌کار را بکن و نکن، اجازه بدهیم آنها با حفظ استقلالشان تجربه کنند و در تصمیم‌گیری‌های مهم مشارکت داشته‌باشند.

یک نکته مهم

تجربه کردن بچه‌ها به‌معنای رها کردن آنها نیست، بلکه باید از دور نظارت امنی بر تجربه‌های آنها داشته‌باشیم. یعنی همواره یک‌قدم جلوتر از آنها باشیم و با آنها همدلی و همراهی کنیم. بااین همه، پیامد‌های کارهایشان را هم به آنها یادآور شویم که مسئولیت هر انتخابی متوجه خود آنهاست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.